دانی از زندگی چه میخواهم *من تو باشم تو پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود *باردگر تو بار دگر تو
آنچه درمن نهفته بود 8دریاییست کی توان نهفتنم باشد
باتو زین سهمگین توفانی *کاش یارای گفتنم باشد
بس که لبریزم از تو *میخواهم چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سرنهم آرام به سبک سایه ی تو آویزم
آری آغاز دوست داشتن است *گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم *که همین دوست داشتن زیباست
(فروغ فرخزاد)
:: برچسبها:
سهراب سپهری,
|